- نفوذ داشتن (یِ کَ دَ)
رسا بودن و رسائی داشتن. (ناظم الاطباء)
معنی نفوذ داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(رَ شُ دَ)
لغت نامه دهخدا
و نفسی داشتن، رمقی داشتن. هنوز زنده بودن:
حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و نفسی بکوش.
سعدی
حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و نفسی بکوش.
سعدی
(غَ لَ بَ / بِ شُ دَ)
لغت نامه دهخدا
اثر داشتن. مؤثر بودن. (یادداشت مؤلف) ، جلوه داشتن. جالب توجه بودن. نظرگیر بودن. (فرهنگ فارسی معین) (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده)
(خوَشْ / خُشْ مَ)
لغت نامه دهخدا
برتری و رجحان داشتن بر کسی یا چیزی. مزیت داشتن:
ز نقش پای تو معراج سربلندیهاست
زمین هزار تفوق بر آسمان دارد.
میرنجات (از آنندراج).
رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود
ز نقش پای تو معراج سربلندیهاست
زمین هزار تفوق بر آسمان دارد.
میرنجات (از آنندراج).
رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود
(یِ دَ)
لغت نامه دهخدا
سودمند بودن. مفید بودن، مؤثر بودن. اثر بخشیدن: فلان دارو نفع دارد، در بهبود و حال بیمار مؤثر است
